برای تو مینویسم هستی من

من از مشهد برگشتم...

سلام دوستای گلم،سلام عشقه مامان نی نی جون تو خوبی؟فکر نکنم اینماهم تصمیم به اومدن داشته باشی   اما من تازه از مشهد اومدم و حالم خوبه چون از امام رضا صبر خواستم واسه ناز کردنت واسه دیراومدنت برای همین زیاد دعوات نمیکنم چون میدونم که میای حالا یکم دیر یا زود... مشهد امسال خیلی باره معنوی داشت نمیدونم شاید بخاطره این بود که من خیلی دلم گرفته بود  تا تونستم دعا کردم یه دله سیر،اول واسه دوستام که منتظر بودن و بعد واسه خودم         کلی پارچه سبز گرفتم،نذورات دادم،دو تا لباسه کوچولوام واسه تو خریدم و با ضریح متبرکش کردم به این نیت که انشالله زود بیای و این لباساروتنت کنم   ...
21 مهر 1392

آمده ام شاه پناهم بده

سلام مامان جانم خوبی عزیزترینم ؟اون دنیا  بدون من که بهت بد نمیگذره؟لابد بد نمیگذره که نمیای پیشم اما یه جورایی مطمئنم که زود زوده قراره بیای تو دلم شاید این اطمینانو از امام رضا گرفتم آخه امشب دارم میرم پابوسش مامان جون دارم میرم تورو ازش طلب کنم،میخوام بهش بگم که بی تو خیلی تنهام،بهش بگم که دیگه خیلی بی تاب شدم و صبر هم نمیتونه واسم کاری کنه.. میخوام بگم که دوستامم مثل خودم از نیومدن نی نی هاشون ناراحتن و غمگین    اسم دوستامم نوشتم رو یه برگه تا کسی از یادم نره آخه اونام واسه اومدن تو خیلی دعا میکنن و خیلی مهربونن                   &nbs...
15 مهر 1392
1